• وبلاگ : اقليت
  • يادداشت : استاد فيزيكي كه خدا را قبول نداشت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آشنا 
    سلام
    اين استاد رو من مي شناسم چون باهاش کلاس داشتم. اصلا خيلي از کارهاش طوري بود که آدم رو به حرف مياورد و تا ميومدي بحث کني مي گفت وقت کلاس رو نگيريد. مثلا ماه مبارک توي راه دانشکده سيب مي خورد و آشغالش رو نگه مي داشت سر کلاس از لج ما وجوري که همه بفهمند ميانداخت سطل زباله! البته اين جور که مي گيد نبود که کسي توجهي نکنه. بعد که به رئيس دانشگاه اعتراض کرديم( رئيس قبلي) تدريسش رو خيلي محدود کردند.
    با حرف شما نويسنده وبلاگ هم مخالفم و به شدت از بچه هاي بسيج و انجمن دانشکدمون دفاع مي کنم. البته ممکنه من بد متوجه شده باشم. شما مي گيد که دانشکده فيزيک بسيج نداره، اگر منظورتون دانشکده علوم پايه است که هيچ ولي اگه منظورتون خود گروه فيزيکه مي خوام بپرسم مگه کدوم گروه توي دانشگاه بسيج داره که اين گروه داشته باشه. تازه يک زماني قبل از حضور شما فعالترين اعضاي بسيج بچه هاي علوم پايه به خصوص فيزيک بودند!!!!
    حالا لطفا ما رو روشن کنيد.
    پاسخ

    سلام.ما به اندازه‏ي تاريخ زيستن‏مان در دانش‏گاه صحبت مي‏كنيم./ در مورد دانش‏كده‏ي علوم پايه هم استدلال‏تان منطقي است و پذيرفتني./ منظورتان از انجمن هم چه انجمن اسلامي باشد و چه علمي، باز هم فرقي ندارد!!!/در مورد دانشجويان دانش‏كده‏ي‏تان هم بچه‏هاي باحال و گلي داريد و من ارادت قلبي دارم به دانش‏جويان 2 رشته: جامعه‏شناسي و فيزيك./(ميم) هم در كامنت‏ش گفته كه اعتراضات بچه‏ها به «رئيس دانش‏كده» افاقه نكرد و حرفي از رياست دانش‏گاه به ميان نياورد./ ولي يك مسئله اي كه هست اين است كه در زماني كه «ميم» اين پيش‏نهاد را ارائه داد در بسيج از بچه‏هاي فيزيك خبري نبود و اين، شايد به علت بعد مسافت گروه فيزيك از دانش‏كده‏ي علوم پايه باشد. در ضمن،... (در ضمن‏ش را بي‏خيال. شر مي‏شود.)