به نام خدا. سلام./همون روزايي كه آقاي خامنه‏اي به عنوان ره‏بر انقلاب انتخاب شد، خودش مدام مي‏گفت كه: من به قد و قواره‏ي امام نيستم و... راست هم مي‏گفت. الآن اگه مقايسه كنيد، مي‏بينيد كه عين امام نيست. ولي چه مي‏شه كرد؟ روزي كه به عنوان ره‏بر انتخاب شد يك عده‏اي گفتند: تو قبول كن، تا آخرش كمك‏ت مي‏كنيم. اما خيلي زود جلويش ايستادند و...آقاي خامنه‏اي را بايد در حد خودش و در مقايسه‏ي با بقيه‏ي آدم‏هايي كه هستند مقايسه كرد. و گرنه مسلماً با آن ايده‏آل‏هايي كه هست فاصله دارد و انصافاً شرف دارد نسبت به بقيه./ خدا وكيلي خنده ندارد كه احمدي نژاد را با حضرات آيات فوق مقايسه مي‏كنيد؟ احمدي‏نژاد كجا و آن‏ها كجا؟ اگر مثل آن‏ها بود كه كلاه‏مون رو مي‏انداختيم هوا.../ +هاله‏ي نور رو نمي‏دونم واقعاً بوده و يا خالي‏بنديه. از كجا مي‏دونيم؟ شايد هم واقعاً بوده باشه... و اگه بوده باشه -كه گويا فرض شما اينه كه بوده- انتقاد شما مطرح مي‏شه كه: آقاي احمدي نژاد! گيريم كه هاله‏ي نور را دور و برت ديدي، حالا بايد تو بوق و كرنا مي‏كردي؟---كه البته -احتمالاً- او هم جواب دهد: من كه تو بوق و كرنا نكردم. من توي يه جمعي در خدمت آيت‏الله جوادي آملي به ايشان گفتم و بعداً فيلم‏ش در‏آمد و... كه آن وقت انتقادات ديگري مطرح مي‏شود.../ درباره‏ي شعار نه شرقي، نه غربي...: آن موقع شرق به معناي ايدئولوي كمونيزم بود كه سردمدارش حكومت شرقي شوروي سابق بود و در مقابل هم ايدئولوژي ليبرال كاپيتاليسم بود كه در دولت‏هاي غربي -خاصتاً امريكا- مطرح بود. اين وسط ايران پس از انقلاب ادعا كرد كه يك ايدئولوژي جديد دارد: اسلام ناب محمدي. و شعار «نه شرقي، نه غربي...» طراحي شد. با فروپاشي شوروي، تقريباً كمونيزم از بين رفت. يعني شرقي باقي نماند كه بخواهيم به آن «نه» بگوييم. الآن مي‏گويند در تقابل آينده‏ي جهان دو تفكر باقي مي‏مانند: ليبرال دموكراسي به سردمداري امريكا و اسلام ناب به سردمداري ايران. اين را غربي‏ها مي‏گويند. /و مسلماً درست مي‏گوييد كه با ايجاد فساد و گناه امام زمان‏مان (عج)نمي‏آيد. / آقاي خامنه‏اي هم مگر تا چه حد مي‏تواند در امور دولت دخالت كند؟ هم اين دولت را مي‏گويم و هم دولت‏هاي قبلي را. همين كه يك‏جا به‏صورت علني و چندين و چندبار هم غير علني و... راجع به يك سري آدم‏ها تذكر مي‏دهند، كافي نيست؟ حمايت ايشان از آقاي خامنه‏اي هم همانند حمايت امام از مهندس موسوي است. موسوي هم آن‏طورها از امتحاناتش در زمان امام پيروز بيرون نيامد. ولي امام پشت سرش ماند. چرا؟ چون آن زمان مصالح كشور مي‏طلبيد. الآن هم وقتي اين‏طور عده‏اي در جامعه دنبال تخريب دولت‏اند، تعداد زيادي از آن‏ها هم دنبال تخريب دولت‏اند نه براي حفظ نظام كه براي ويراني آن، بايد پشت دولت ايستاد. و اين فقط به دولت احمدي‏نژاد مربوط نيست. بايد از آن زماني ترسيد كه خطوط انحراف رشد كنند و كسي هم نباشد كه انتقاد كند. خدا را شكر، الآن اگر احمدي نژاد، يك خورده پايش را كج بگذارد، مجلسي هست كه ماله نكشد و اعتراض كند و.../ و اما مهندس موسوي: نمي‏دانم آن موقع چه طايفه‏هايي از او پشتيباني مي‏كردند، اما در انتخابات سال گذشته كه توسط: انجمن پادشاهي، سازمان منافقين و... حمايت شد!/و تا امام‏ زمان‏مان نيايد وضع‏مان همين است./ تا اينجا كار استدلالي بود. يك نكته هم جداي از آن:آن طور كه معلوم است، حضرات آياتي را كه نام برديد، قبول داريد. اگر حال‏ش را داريد يك جستجو كنيد و ببينيد كه آيت‏الله بهاءالديني راجع به آقاي خامنه‏اي چه چيزهايي گفته‏اند و فرزند آيت‏الله بهجت چه مطالبي را از پدرشان در باره‏ي حضرت آقا گفته اند./شما هم موفق باشيد و بابت حركتم بين زبان محاوره و رسمي عذر مي‏خواهم. در ضمن بابت ادب بحث‏تان هم سپاس‏گذارم.